کمتر نظریهای در باب ملّیگرایی را بتوان سراغ کرد که از پسِ چالش صورتبندی ساختِ دولت-ملّت مدرن در هند برآید؛ چه آن زمان که ساخت این دولت هدف جنبش ملّیگرایانه بود در مبارزهاش برای بیرون راندن استعمارگر و چه زمانی که این جنبش بر نیروهای استعماری چیره گشت و نخبگان این کشور دست بهکار ساختنِ دولتی مدرن برپایة ملّتی واحد شدند. دلیل مشکل را نخست باید در وجود یک تکثر زبانیِ بیهمتا، جامعهشناسی جمعیتی پیچیده و تنشآلود، مذاهب متعدد و اسطورهها و افسانههای رنگارنگ در این کشور پهناور دید و سپس در تفاوت در دیدگاههای اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیکی که از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، همگام با تغییر و تحولات جهانی، توجه نخبگان هندی را نیز به خود معطوف کرد. به دلیل همین پیچیدگی است که هدف کتاب حاضر نه ارائة نظریة ملّیگرایی ویژة هندوستان بلکه توصیف دشواریهایی است که پیشِ روی ملّیگرایی در هندوستان قرار داشت. توصیفی که هم فرصت بازبینی نظریههای غالبِ ملّیگرایی اروپایی را فراهم میآورد و هم منظرهای جدیدی را بر نظریة ملّیگرایی میگشاید تا بر تواناییهای ملّیگرایی در ادغام «تکهپارههای ملّت» در روند تأسیس دولت-ملّت بیفزاید.