از میان تمامی مواجهههای ایران با مدرنیته، بدون تردید سینما چندوجهیترینِ آنها بهشمار میآید. سینما هم نماد جهانی بود موفق در مهار فناوری و همزمان فضاهایی را در معرض نگاه میگذاشت متفاوت از فضای تجربة روزمره ایرانیان و از این طریق راه را برای تعامل فرهنگی و بازاندیشی و بازآرایی هویت تماشاگران میگشود. بااینهمه شاید مهمترین ویژگی سینما در گسترش شتابناک دایرة شمولش به تمامی طبقات شهرنشین بود. سینما نیز همانند سایر مظاهر مدرنیته در آغاز در انحصار طبقات حاکم و ثروتمندان بود، اما در فاصلة کوتاهی این انحصار شکسته شد و سینما به بخشی از زندگی خیل هر روز گستردهتر شهرنشینان کشور به ویژه در پایتخت تبدیل شد؛ تقاضا برای آن از توان تولیدکنندگان ملّیاش فراتر رفت و وارداتش خود بر گشودنِ بیشازپیش فرآیند ارتباط ایرانیان با جهان افزود. همین گستردگی شمول باعث شد سینما افقهای انتظاری گوناگونی را نزد طبقات و گروههای اجتماعی و سیاسی مختلف بگشاید، به آرزوها و امیال متفاوتی دامن بزند و به تجارب متکثر و متنوعی میدان دهد که از همهشان در این کتاب با وازة جهانمَنِشی ایرانی یاد میشود.