جنگ، جهنم است و از آن بدتر، جنگ داخلی است. جنگداخلی بیماریای است که بدن را از درون نابود میکند و از آنجا که برادران را رو در روی یکدیگر قرار میدهد به صلح نمیانجامد. اسفبارتر آنکه هیچ چارچوب حقوقیای تا امروز برای تعیین حدود و ثغور و چیستی جنگهای داخلی یافت نشده و همین فقدان، مداخلة نیروی ثالثی را که بخواهد به آن پایان دهد یا به آسیبدیدگانش رسیدگی نماید دشوار میکند.
انقلابهای جهان مدرن کار صورتبندی جنگ داخلی را پیچیدهتر کردند. در عمل، انقلاب و جنگ داخلی قابل تشخیص از یکدیگر نیستند، آنچه آنها را متفاوت میسازد، وعدههای مستتر در هر یک و تفسیری است که از آنها داده میشود. تاریخ از جنگهای داخلی همچون پدیدههای بیثمری یاد میکند که فقط رنج و فاجعه بههمراه میآورند، در حالی که انقلابها بهعنوان بستری برای نوآوری و پیشرفت دیده میشدند.
کتاب حاضر فراخوانی است برای تسلیم نشدن در برابر این کاستی نظری و امیدواری به آنکه جنگ داخلی نیز مانند سایر اختراعات شومِ بشری بتواند بهدست خودِ بشر از میان برداشته شود.