دوره یکسال و نیمه پس از پایان جنگ جهانی اوّل دورهای است که در این کتاب ازآن با عنوان «برهه ویلسونی» یاد میشود، دوره کوتاهی که طی آن وودرو ویلسون، رئیسجمهور وقت آمریکا این باور را در میان مردم جهان اشاعه داد که قرار است او مدافع نظم جهانیِ جدیدی باشد که بر حقّ تعیین سرنوشت ملّتها اعم از کوچک و بزرگ استوار گردد؛ امیدی که بسیاری از ملّیگرایان را برای جلب پشتیبانیِ او به پاریس گسیل داشت. غافل از آنکه عصری که پایان جنگ نوید آن را میداد، نه عصر صلح و همکاری بلکه عصر نزاع بود. نزاعی که یأس و سرخوردگی از ناتوانی ویلسون در شکلدهی به آنچه وعدهاش را داده بود خود یکی از سببهای آن بهشمار میرود.
شناسایی خاستگاههای بینالمللی ملّیگرایی ضدّ استعماری که در این کتاب از طریق پویایی ایجاد شده توسط اعلامیه چهاردهگانه ویلسون به بحث گذاشته شده دعوتی است به بازخوانی و بازنویسی تاریخ ملّیگرایی ضدّاستعماری از طریق بهدیدهگفتنِ نقش قدرتهای نوظهور جهانی یعنی آمریکا و شوروی و همچنین در نظر گرفتنِ تبعاتِ شکلگیری هنجارها و نهادهای بینالمللیدر پدید آمدنِ این تاریخ.