چرا برخی از کشورهای نفتخیز از پسِ بحرانهایی که در دورانهای رکودِ حاصل از کاهش درآمدهای نفتیشان با آنها مواجه میشوند بر میآیند و برخی دیگر نه؟ هیچکدام از دو نظریۀ شناختهشدۀ «دولت رانتی» و «نفرین منابع» که بر توصیف و توضیح علل فروپاشیِ دولتهای نفتی در دورانهای رکود متمرکز هستند توان پاسخگویی به این پرسش را ندارند. در این کتاب، تلاش میشود که با بهرهگیری از مکتب نهادگراییِ تاریخی که بر «وابستگی به سیر» تأکید دارد، پاسخی به این پرسشها داده شود.
مدعای نویسنده آن است که میراث نهادی دورۀتوسعۀاولیه است که رهبران دولت ها رادرطول بحران های اقتصادی وسیاسی بعدی، محدود یا توانا می سازد. به عبارت دیگر ، نهادهایی که رهبران کشور ها در دوران هایی که به واسطۀ ضعف مخالفان یا امکاناتی که رانت های نفتی در اختیارشان می گئارند ایجاد می کنند (یا نمی کنند)است که آن هارا برای مواجه شدن با بحران ها دردوره های بعدی توانمند می سازد تا دوام یابند ( یا نیایند).