در این کتاب، اصطلاحِ زیرساخت نه در معنای مصطلحِ فنّی و مهندسیِ آن، بلکه در معنای انسانی و اجتماعیاش بهکار رفتهاست، یعنی در معنای سازههایی زیربنایی که پایههای زندگی اجتماعی بر آنها استوار میشوند. پرسش اوّل آن است که چه چیزهایی را باید زیرساخت اجتماعی بدانیم و پرسش بعدی آنکه آیا این زیرساختها حیطة معیّن و مشخصی را شامل میشوند و میتوان فضاهای متنوع شهری را چنان تغییر داد که بتوانند چنین کارکردی داشته باشند؟
کتاب با مروری بر انواع زیرساختهای اجتماعی، آنها را از منظر نوع پیوندها و گستردگی و استحکام تعاملاتی که میتوانند میان گروههای مختلف اجتماعی برقرار کنند دستهبندی کرده و سپس با تأمل بیشتر بر چند تجربة مشخص، هم توانمندیهای نهفته در فضاهای مختلف شهری را در ایفای چنین نقشی به بحث میگذارد و هم به دیدگاههایی اشاره میکند که چنانچه بر سیاستگذاریهای شهری غالب شوند، ایجاد فضاهای متعددی را با کارکرد یک زیرساخت اجتماعی با صرف هزینههای نازل، ممکن میسازند.