آموزش همگانی، ستون آن تمدّنی است که وعدهٔ تأسیسش با عصر روشنگری داده شد و از اواخر قرن هجدهم میلادی با برآمدنِ دولتهای ملّی در بسیاری از کشورهای غربی، شکلی عینی به خود گرفت. در دولتهای ملّی، حقّ به آموزش نه فقط همسنگ و همتراز با حقّ رأی و سایر حقوق شهروندی بهشمار آمد، که با وعدهٔ برکشیدنِ رأیدهندگانی آموزشدیده، کارمندانی تحصیلکرده و شهروندانی آشنا با فناوری، آموزش همگانی در جایگاه مقوّم دموکراسی، مؤیّد دیوانسالاری دولت و محرّک پیشرفت صنعتی نشانده شد. از همین روست که هر عاملی که حقّ به آموزش همگانی را تهدید کند، همزمان مخاطرهای برای این هر سه هدف بهشمار میآید.
کتاب حاضر حکایت چگونگی ظهور این تهدیدهاست در کشور آمریکا در دههٔ ۱۹۸۰ و همزمان، روایت واکنش مردمانی که به مقابله با این تهدیدها برخاستند. تقابلی که پس از حدود سه دهه تلاش، ورق را به نفع مدارس دولتی برگرداند و بودجههای دولتی هنگفتی را که به سوی مدارس خصوصی سرازیر شده بودند، به مقصد اصلیاش یعنی مدارس دولتی بازگرداند.