در این کتاب، سِنِت دربارۀ پیچیدگیهای منش فردی و ساختار اجتماعی بحث میکند و نشان میدهد که نابرابری چگونه «احترام» را لکهدار میکند. او توضیح میدهد که گذار از تأمین نیازهای اساسی (نظیر آموزش، بهداشت، تأمین اجتماعی، ...) بهعنوان یک حق شهروندی، فضایی دو ملّتی را ایجاد میکند که در آن برخی امتیازهای عالی به افراد دارای توان مالی اختصاص مییابد و خدمات فقیرانه و توأم با شرم از وابستگی به آنهایی اختصاص مییابد که نمیتوانند در تأمین مالی خدمات مشارکت کافی داشته باشند.
سِنِت از یکسو تلاش میکند از وابستگی به خدمات اجتماعی و رفاهی شرمزدایی کند و از سوی دیگر نشان دهد که نهادزدایی و سازمانزدایی و واگذار کردن تکوین منش و رفتار احترامآمیز به خودِ جامعه دستاوردی در این زمینه نداشته است. او با استناد به کارهای مالینوفسکی، پولانی، جونز، و پژوهشهای تاریخی دیگر نشان میدهد از زمان پدیداری جامعۀ بازاری، انگیزۀ سود بهطور پیوسته روح سخاوت را از بین برده است.