آقاجری، در ابتدای نشست با بیان اینکه مقصود از نقد الزاما رد یا ابطال یک اثر نیست بلکه کالبدشکافی و بهدست آوردن زمینههای قرائت بهتر اثر است، گفت: جای کتابهایی مانند «دگرگونی بزرگ» در جامعه علمی ما خالی است. بهویژه ادبیاتی که در یکی دو دهه اخیر در کشور ما و در حوزههای مختلف ترجمه و منتشر شده است، بیشتر ادبیاتی متعلق به یک حوزه و نحله نظری، فکری و سیاسی بوده و بنابراین ترجمه این آثار را مقدمهای میدانیم براینکه جامعه علمی ما حداقل در حوزه ترجمه به این نمونهها نیاز دارد.
وی سپس به کتاب «دگرگونی بزرگ» اشاره کرد و افزود: هرچند در سال ۱۹۴۴ این کتاب با عنوان «دگرگونی بزرگ» منتشر شد اما پولانی معتقد بود که این کتاب اساسا بررسی ریشههای بحرانی است که در زمان او وجود داشت. به این ترتیب در بازچاپ آن، عنوان فرعی خاستگاههای اقتصادی و سیاسی روزگار ما، به آن اضافه و در ترجمه فارسی این موضوع رعایت شد. مساله پولانی، مساله زمان است. درست است که پولانی در وهله نخست یک مورخ نبود اما براساس این مبنا که زمانه کنونی برآمده از یک فرایند تاریخی است، برای ریشهیابی بحرانهای زمان خود به تاریخ برمیگردد و اثری خلق میکند که یکی از چند اثر مهم و تعیینکننده قرن بیستم در حوزه تاریخ، تاریخ اقتصادی و جامعهشناسی تاریخی اقتصادی محسوب میشود.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در یک دهه اخیر با تکرار بحران سرمایهداری جهانی، تعارضات و بحرانهای جهانی مانند جهانیشدن و برآمدن جنبشهای حمایتگرایانه در مقابل اقتصاد بازار، نظر پولانی مورد توجه و اقبال قرار گرفت. «دگرگونی بزرگ» نخستین اثری است که هم پیش آگاهی میدهد و به استقبال پدیده جهانی شدن میرود و هم پیامدها و تعارضاتی که در درون این پدیده وجود دارد را در زمان خود بیان میکند.
آقاجری با بیان اینکه رشته وی تاریخ است و نه اقتصاد عنوان کرد: من از منظر رشته و تخصص خودم به این کتاب نگاه میکنم و به تحلیل اندیشههای نویسنده میپردازم. پولانی در یادداشتی که در سال ۱۹۶۲ نوشت، میگوید برای بررسی یک اندیشهورز دو روش وجود دارد؛ یکی روش کرونولوژیک که توالی و تسلسل رویدادهایی است که بر آن گذشته و دیگری روش مطالعه وضعیت اندیشهای (یک اندیشهورز) از پایان به آغاز است. خود او میگوید که روش دوم درباره من کارسازتر است، بهویژه که زندگی فکری و سیاسی من زندگی مستمر و مداومی نبوده است. در حقیقت ما در این زمینه شاهد گسستهایی هستیم. توجه به این گسستها و تکاپوهایی که پولانی در طول ۷۸ سال زندگی خود داشته است، میتواند جایگاه وی را در منظومه فکری قرن بیستم مشخص کند.
مترجم کتاب «برآمدن جامعه شناسی تاریخی» افزود: اساسیترین مسالهای که از آغاز عمر پولانی تا پایان زندگیاش قابل ردیابی است و در آثار او این محور را بهطور ثابت میبینیم، مساله انسان و آزادی اوست. در حقیقت توجه به عامه مردم، کار و تولید و ذهنیت آنها در مطالعه تاریخ در زندگی و آثار پولانی جایگاه مهمی دارد.
وی گفت: زمانه پولانی، زمانه بحرانها و تحولات شگرف است. در دهههای اول قرن بیستم، جنگ جهانی اول، انقلاب روسیه و مجارستان، رکود بزرگ ۱۹۲۹، پدیدار شدن فاشیسم و جنگ جهانی دوم زلزلههایی بود که در جامعه بشری رخ داد و پولانی برای بررسی ریشههای این بحران به تاریخ برمیگردد اما از منظر مساله قربانی شدن انسان و آزادی او. در حقیقت اگر پولانی به اقتصاد بازار میپردازد، مسالهاش قربانی شدن انسان است.
نویسنده «حکومت دینی و حکومت دموکراتیک» اظهار کرد: ایده پولانی این است که آزادی در مقابل اقتصاد آزاد شکست میخورد و با بحران و فروپاشی که در قرن بیستم رخ میدهد، پولانی دو راهحل را برای تضاد بین آزادی و فروریختگی اقتصادی مفروض میدارد؛ یکی راهحل فاشیستی که قربانی کردن آزادی برای نجات اقتصاد است و دیگری راهحل سوسیالیستی که تعمیم آزادی به اقتصاد و انسانی کردن اقتصاد و فایق آمدن بر آن پدیده شگرفی است که این مساله در قرن نوزدهم ایجاد شد. از اینجا پولانی وارد تحلیل تاریخی میشود. به عقیده وی پدیده اقتصاد بازار و بازار خود تنظیمگر، یک پدیده نوظهور تاریخی در قرن بیستم است بنابراین جوامع ابتدایی و پیشاسرمایهداری، جوامع اقتصاد خود تنظیمگر نبوده است. در واقع اقتصاد خود تنظیمگر به صورت خودجوش بهوجود نیامده است بلکه برنامهریزی شده و توسط قانونگذارها و نهادهای قدرت ایجاد شده است.
وی با بیان اینکه مطالعات پولانی در ارتباط با جوامع ابتدایی و باستانی مکمل «دگرگونی بزرگ» است، عنوان کرد: پولانی در «دگرگونیهای بزرگ» بیش از آنکه یک وجه ایجابی و تجویزهای ایجابی ارایه کند، نقطه قوتش آسیبشناسی اقتصاد بازار است وی به جنگ منطق اقتصاد لیبرال و نولیبرال میرود. پولانی در آثارش همچون «دگرگونی بزرگ» و«تجارت و بازار در امپراتوریهای اولیه» به خواننده ایرانی میآموزد که اگر دانشجوی تاریخ است، تاریخ را از منظر پاسخگویی به بحرانها و مسایل امروز بنگرد و اگر اقتصاددان است، اقتصاد را نه یک پدیده نازل شده از آسمان که فراهم آمده از یک پروسه طولانی تاریخی بداند.
محمد مالجو، مترجم کتاب «دگرگونی بزرگ» نیز در این نشست به بیان محورهای اصلی این کتاب پرداخت و گفت: پولانی برای ما پروسه کالایی شدن کار، زمین و سپس پول را در اولین جایی که نظام سرمایهداری ظهور کامل مییابد، بیان میکند. به مجرد اینکه این سه تبدیل به کالا میشوند، منطقی تولد پیدا میکند که منطق سرمایهداری نام میگیرد. این منطق میل به انباشت هرچه بیشتر است که اگر سرعت این نیروها کم یا متوقف شود، در جامعه کسادی و بحران پدید میآید. در جوامع تنها منطق سرمایه نیست که نقشآفرینی میکند، منطق نژادی، مذهب، ملیت و دولت همه در پیوند با منطق سرمایهداری در حوزه جغرافیایی و مکانی خاص شکل منحصر بهفرد به خود میگیرد. یکی از این اشکال منطقی سرمایهداری تاریخی که پولانی برای ما باز میکند، نمونه انگلستان است. پولانی راهنما و دستورالعملی برای مطالعه و تاریخنگاری ظهور نظام سرمایهداری ارایه میدهد.
وی ادامه داد: این نظام سرمایهداری که پولانی مشخصا درباره انگلستان آن را مطالعه کرده از نگاه سنت محافظهکار پدیدهای است که بهطور طبیعی و خودجوش شکل گرفته، این درحالی است که پولانی در کتابش نشان میدهد ظهور نظام بازار، برنامهریزی شده و سازمان یافته است و یک پروسه طبیعی نبوده بلکه یک پروژه است.
مالجو در پایان سخنانش گفت: این کتاب دو فراخوان دارد، یکی فراخوان محتوایی است که به شکل شالودهشکنی افسانههای پرشماری است که سنت محافظهکاری بر ذهن افکار عمومی غالب کرده است و فراخوان بعدی بازگشت به دوره تاریخی است. تمام نظریههایی که پولانی در کتابش نقد میکند فاقد نگاه تاریخی هستند اما پولانی با روش تاریخی نتایج خود را استخراج کرده است.