نقدی بر کتاب هایدگر (قدم اول)

1399/02/30 سه شنبه

به نظر می رسد طرح شدن مساله هستی تنها برای کسانی امکانپذیر است که با سطحی از تفکر فلسفی و نظری آشنایی داشته باشند. طرح بحثی با عنوان «کدامین هایدگر؟» (ص ۸) صرفاً در چند جمله کوتاه اما عمیق و اثرگذار، مستلزم آشنایی خواننده با سنت نظری تفکر غربی است. اما از همان آغاز، پاره یی از عبارات این کتاب کوچک و مصور نشان می دهد نویسندگان آن بصیرت خوبی نسبت به اندیشه هایدگر دارند. برای نمونه از نظر نویسندگان، پرسش از هستی «تفکر هایدگر را به قلمروهای غریب و جدل خیزی کشاند که در آن واحد محافظه کارانه بودند و انقلابی، ناسوتی بودند و لاهوتی، این جهانی بودند و آن جهانی، سنت ستیز بودند اما دارای ریشه های عمیق، ناظر بر گذشته بودند اما در همان حال تفکری را برای آینده پیش می نهادند که کرانه هایش هنوز که هنوز است، بر کسی روشن نیست.» (ص ۷) مطالب کتاب دارای پیوندی منطقی و در عین حال تاریخی است. در این کتاب گزارش موجز و در قیاس با سایر بخش ها، نسبتاً مطولی از رابطه هایدگر با نهضت ناسیونال سوسیالیسم آلمان ارائه شده است. لیکن در نهایت هایدگر را «انقلابی محافظه کارگر» و کسی که «ساختار گفتارهای نازیسم را قوام می بخشید»
(ص ۱۱۲)، معرفی می کند. از نظر نویسندگان این کتاب، این عقاید هایدگر که «باید سنت های فاسد کنونی را ویران ساخت و به جست وجو و بازسازی گذشته یی پرداخت که از دست رفته، اما همچنان حقیقی است و از این راه در طلیعه یی تازه باز سر برکرد سبب شد که «نازیسم در قالب این زبانبازی های مبتنی بر لزوم «رجعت به نظم» دست در دامان اصولی برون از محدوده زمان تاریخی زند؛ غو تمسک جوید به مفاهیمی چونف ریشه ها، سرچشمه ها، فرمان های معنوی و نظایر اینها.» (ص۱۱۲) از نظر نویسندگان این اثر، میان اندیشه های هایدگر و فاشیسم شباهت های بسیاری وجود دارد.(نک؛ ص ۱۱۲) آنان سکوت هایدگر در محکوم کردن فاشیسم را محکوم می کنند،

(ص ۱۱۳) با این وصف از بیان این نکته خودداری نمی کنند که پل سïلان (۱۹۷۰ -۱۹۲۰)، شاعر یهودی و اهل رومانی که هر دو والدینش در اردوگاه های مرگ نازی جان باخته و خودش نیز مدت ها در یکی از اردوگاه های کار اجباری به سر برده بود، برای هایدگر و تفکر او ارزشی بسیار قائل بود تا آنجا که «مجبور شد سه روز را در تودناوبرگ با شهریار دیار ظلمت، با خود اهریمن، سر کند.» (،) (ص ۱۱۳) این کتاب آنجا که مثال های هایدگر در بحث هنر را عموماً دارای رنگ و بوی سیاسی قلمداد می کند، (ص ۱۳۹) به ورطه نوعی سیاست زدگی سقوط می کند. به رغم گزارش نسبتاً شایسته یی که در این کتاب از آرا و اندیشه های هایدگر و اثرگذاری او بر متفکران پس از خودش وجود دارد، ولی دو نویسنده کتاب نمی توانند موضع تقریباً ضدی خویش را نسبت به هایدگر پنهان ساخته، از خلال تعابیری چون زبان «آلوده به رمز و راز» (ص ۱۱۹) و «مغلق» هایدگر (صص ۱۲۰ و ۱۲۱)، برخورداری هایدگر از «بن مایه های ملیت پرستانه» (ص ۱۴۹) یا تفکر هایدگر را «تحت تاثیر نحله های ضدتجدد (مدرنیسم)» (ص ۱۶۲) دانستن و از گرایش ارتجاعی به زندگی ساده، در دل طبیعت، غم حسرت از برای زندگی روستایی (ص ۱۶۹) در تفکر هایدگر سخن گفتن این موضع ضدی یا شدید انتقادی را پنهان سازند.ترجمه این کتاب بسیار سلیس و روان است، اگر چه می توان با بعضی از معادل سازی های آن مثل ترجمه اصطلاح اونتیک به «هست نگر» (ص ۲۴) به جای «موجودنگر یا هستنده اندیش» موافق نبود. همچنین کاربرد تعبیر «هست ها»
(صص ۲۵ ، ۳۰ و...) (به جای موجودات یا هستنده ها) ممکن است این شائبه را در ذهن خواننده ایجاد کند که هایدگر به کثرتی از معانی «هست»، یعنی به نوعی مشترک لفظی بودن وجود، قائل است در حالی که این دقیقاً در مقابل دیدگاه اوست که به وحدت معنای «هست» (و نه هست ها) اعتقاد راسخ دارد. ترجمه being as such به «ماهو وجود» شاید به زبان سنت فلسفی ما نزدیک تر باشد تا «وجود در معنای دقیق کلمه».
(ص ۳۲) ترجمه های vorhanden به ترجمه نامأنوس «دستیاب»
(صص ۵۷ و ۵۸)، Das man به «عوام الناس»
(ص ۸۶)، subjectivity به «فاعلیت»(صص ۹۱ ، ۹۲ و...)، nearness به «نزدیکی» (مکانی) (ص ۱۴۸) (به جای قرب) از نقاط ضعف ترجمه است. فقدان واژه نامه یا عدم ارائه معادلات لاتین اصطلاحات از دیگر نقاط ضعف این کتاب است. با این وصف متن ترجمه خواندنی، روان و بسیار قابل استفاده است.

بیژن عبدالکریمی
روزنامه اعتماد

 

انصراف از نظر